به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «دانش ورزی حاصلخیز» نوشته پژمان عرب و زهرا جعفری به تازگی با تدوین مریم حنطه زاده توسط انتشارات ایران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب تصویری حدید از حضور جریان ساز بانوان در عرصه دانش و فناوری ارائه میدهد.
حوزه کشاورزی و تغذیه، یکی از حوزههای بسیار مهم و استراتژیک هر کشوری است. با وجود اینکه در کشور ما ظرفیتهای عظیمی از جهت کشاورزی و صنایع غذایی وجود دارد، به دلیل عدم تکمیل زنجیرههای تولید مواد غذایی و وابستگی در آنها، هزینه محصول نهایی بهشدت دستخوش مسائل و مشکلات ارزی است. مسئلهای که موجب شده است طی این دو دهه و بعد از شروع تحریمها و مشکلات ارز و مبادلات خارجی، بحث نوسانات قیمتی و اخبار واردات کالاهای اساسی و ارز دولتی اختصاصداده شده به آنها، همواره بخش مهمی از اخبار رسمی را به خود اختصاص دهد و تصویری بسیار وابسته از بخش کشاورزی کشور در اذهان بسازد.
طی دو دهه گذشته، مجموعههای دانشبنیان در بسیاری از حوزههای صنعتی و پزشکی، تغییرات محسوسی در معادلات وارداتی ایجاد کرده و کاهش وابستگی در نیازهای استراتژیک را رقم زدهاند. حوزه کشاورزی هم پیشرفتهای مختلفی را در این حوزه تجربه کرده است که گرچه نسبت به ظرفیتهای این حوزه اندک است، ولی همان هم از نگاه بسیاری از مردم و مسؤولان دورمانده است. در کتاب «دانشورزی حاصلخیز» تلاش شده است تا برای ضریب دادن به فعالیتهای دانشبنیان بخش کشاورزی، بهجای صحبت از بایدها و کمبودها، چند تجربهی موفق بازگو شود.
این کتاب با انتخاب هفتتن از بانوانی که در حوزههای متنوع مرتبط با کشاورزی و صنایع غذایی، دست به کارهای جدید در کشور یا بوم خودشان زدهاند، تصویری جدید از حضور جریانساز زنان در میدان دانشوفناوری نیز ارائه میکند. هریک از سوژهها داستان جذابی دارند و از موقعیت هئیت علمی، کارمندی و دانشجوی نخبه و حتی مادریِ فرزندی با نیازهای خاص، به سمت تولید آن هم از جنس دانشبنیان آن آمدهاند؛ تجربه و مسیری که چون کمتر بازگو شده است، برای مخاطبان میتواند بسیار جذاب باشد.
علاوه بر فعالیت دانشبنیان، یکی از معیارهای انتخاب سوژههای این کتاب، مردمیبودن فعالیتها بوده است؛ یعنی افرادی مبتنی بر علم و تخصص و یا نیاز موجود، به سمت تأسیس یک شرکت کوچک دانشبنیان و خصوصی رفتهاند و تلاش کردهاند تا کار خود را توسعه بدهند. در خلال روایتها، با موانعی که در ساختارهای دولتی وجود دارد و خواسته یا ناخواسته، دولت را بهجای سرمایهگذاری در پیشرفتهای فناورانه و تسهیل حضور مردم در این حوزه، تبدیل به متصدی وارادت کرده است، آشنا میشویم؛ به این امید که با اصلاح قوانین و روندها، از این شرایط فاصله بگیریم.
نکتۀ دیگر اینکه راویان، از جغرافیای متفاوتی انتخاب شدهاند تا اندکی از تنوع و گستردگی ظرفیتهای ملّی و مردمی ایران را نشان دهند. خانم گلآبادی که اولین تولیدکننده بذر هیبرید صیفیجات کشور است، کار خود را در اصفهان پیگیری میکند و خانم دژگیر و همسرش که تولیدکننده غذاهای کمپروتئین مخصوص بیماران pku هستند، ساکن همدان هستند. خانم هدایتی آزمایشگاه تشخیص سلامت و تراریختگی مواد غذایی و روغن را در تهران و خانم شهرزاد نیز شرکت کشتبافت خود را در کرج اداره میکند. خانم سقطچی، تولید مکملهای پیشرفته غذایی دام را در شهر خود زنجان و از کنار معادن روی این شهر آغاز کرده است و خانم کامیاب، کار کشتبافت پسته و گردو را در دل زمینهای کویری رفسنجان ادامه میدهد. خانم سهرابیپور هم سالهاست که پرورش جلبک و تولید کودهای گیاهی از آن را در سواحل زیبای خلیجفارس و هرمزگان دنبال میکند.
کتاب «دانشورزی حاصلخیز»، با حمایت معاونت دانشبنیانِ معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری، گوشهای از ظرفیتهای فراوان توسعه دانشبنیان و مردمی کشاورزی و محصولات وابسته آن را نشان میدهد و گام اولی برای واردکردن روایت شرکتهای دانشبنیان، به عرصه عمومی اقتصاد و تولید کشور است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«سال ۹۲ شرکت را ثبت کردیم و سال ۹۳ دانشبنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاریسازیشده شرکت بعد از ۵ سال تحقیق و کِشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. اما برای جا افتادن بذر، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده است، بکارد و نتیجهاش را ببیند، بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد. سال ۹۵ اتحادیهای از گلخانهداران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند و گفتند که بذرتان را میخواهیم. حرفشان این بود که رقم شما، به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاکهای ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است. همان جلسه ۳ میلیون بذر سفارش دادند. آن سال برای ما، سه میلیون بذر یک عدد رویایی بود؛ آنقدری که نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم. اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست میآورد. همهجای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است؛ البته قرار بود مرحله اول صد هزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری ۲۰۰ تومان آن سال، میشد بیست میلیون تومان. اما حقیقت ماجرا تلخیاش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آنها بهخاطر مشکلات داخلی، با هم درگیری داشتند و همین اختلافنظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیهشان منحل شود و آن قراردادی هم که با ما داشتند، رفت روی هوا؛ حتی یک دانه از صد هزار بذری که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت کارمان این شده بود که در جلسات و همایشها و نمایشگاههای مختلفی که شرکت میکردیم، بذرها را بهعنوان نمونه و هدیه بدهیم.»
این کتاب با ۲۷۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما